زندگی رفت و ...

زندگی رفت و مرا تنها گذاشت

او چرا تنها مرا با این همه غمها گذاشت؟
 

در قمار زندگی کارم همه بازندگی است

مرگ را نازم که تنها بودنم در زندگی است

در قمار زندگانی عاقبت من باختم

 بس که تک خال محبت بر زمین انداختم

عشق عین و شین و قافش بندگی است
چون نباشد هر یکش شرمندگی است

 هردو سوی عشق چون واحد شوند
هر سه حرفش پایه های زندگی است